محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

فقدان هویت ملی در افغانستان (قسمت چهارم و پایانی) فقدان هویت ملی در افغانستان (قسمت چهارم و پایانی)

فقدان هویت ملی در افغانستان (قسمت چهارم و پایانی)

فقدان هویت ملی در افغانستان (قسمت چهارم و پایانی) 

6. بُعد فرهنگی هویت ملی در افغانستان، گوناگونیِ قومی و نژادی، فرهنگ‌های متفاوت و ناپیوسته‌ای را به نمایش گذاشته است. آداب‌ورسوم، شیوه‌ی زندگی، رفتارها و باورهای حاکم بر اقوام و نژادهای متعدّد، مجموعه‌های فرهنگیِ متفاوت و بسته‌ای را به‌وجود آورده که کم‌تر خصایص مشترک و توافق‌شده‌ای را بُروز داده است. این مجموعه‌های تفکیک‌شده‌ی فرهنگی، چنان در روح و سطوح زندگیِ منسوبین خود پیچیده که گاه فرصت و اجازه‌ی مراوده با سایر فرهنگ‌های مجاور را سلب کرده است. سیر و صورت این تفاوت‌های فرهنگی در مواردی، به تعارض پنهان و گاه آشکاری میان مجموعه‌های مختلف، منجر شده است. تفاوت و تفکیک خُرده‌فرهنگ‌ها، مانع از تکوین و تکمیل «نمادها و سمبل‌های ملّی» شده و سمبل‌ها و اسطوره‌ها که نماد پیوستگی و اشتراک فرهنگی یک ملّت‌اند، در گستره‌ی فرهنگ ملّیِ افغانستان جلوه‌ی آشکاری ندارد. یک اسطوره‌ی توافق‌شده و مورداحترام همه‌ی اقوام و ساکنان این کشور، وجود عملی و عام نیافته است. در اصل، سمبل‌ها و اسطوره‌ها نماد تشخّص قومی، نژادی و محلّی شناخته می‌شوند. تأکید و تعصّب بر انگاره‌ها و نمادهای فرهنگ قومی، تأثیرپذیری از شرایط محیطی، فقر اقتصادی و پایین بودن سطح سواد عمومی، میدان گسترده‌ای را برای غلبه‌ی فرهنگ بسته‌ی قومی، بر فرهنگ مشترک ملّی ایجاد کرده و فرهنگ مشترک ملّی، یک مفهوم نمادین است که هنوز در افغانستان، نمود عینی و غالب پیدا نکرده است. (همان) 7. بُعد زبانی هویت ملی در یک برآورد زبان‌شناختی، نزدیک به چهل زبان و گویش در افغانستان وجود دارد که عبارت‌اند از دو زبان رسمی (فارسی ـ پشتو) و پنج زبان محلّی (بلوچی، ازبکی، گتی، ترکمنی و پنجابی) و سی‌ودو گویش هندواروپایی، هند و ایرانی، ترک و مغولی و گویش‌های دیگر. تعدّد زبانی در کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته فاکتور مثبت برای توسعه محسوب می‌شود؛ امّا همین تعدّد زبانی در کشور عقب‌افتاده‌ی افغانستان با ساختار قومیِ پیچیده، فاکتور معیوب‌کننده‌ای به‌شمار می‌آید. تعدّد زبانی، به تفرّق فرهنگی و درنهایت، به عصبیت‌های زبانی میان اقوام مختلف منجر می‌گردد؛ در چنین فرایندی تعدّد زبانی از شدّت روابط اجتماعی کاسته و تفاهم و تبادل فرهنگی کم‌تر مجال ظهور پیدا می‌کند و این امر، به‌عنوان آسیب بزرگی برای تکوین و تمرین فرهنگ مشترک ملّی، محسوب می‌شود. بنابراین، تعدّد زبانی در افغانستان، به بیگانگی و جداسازی فرهنگ‌ها و خصلت‌های قومی و اجتماعیِ ساکنان این سرزمین تأثیر عمیقی گذاشته است. بخش مهمّی از تنش‌ها و تعارضات قومیِ گذشته و اکنون، ریشه در تفرّق فرساینده‌ی زبانی دارد. دلبستگیِ آمیخته با تعصّب نسبت به زبان، قبایل و گویندگانِ زبان‌های مختلف را در نوعی تعارض و تقابل فرهنگی و اجتماعی قرار داده است؛ زیرا هرکدام از این زبان‌ها و گویش‌ها به‌ویژه دو زبان فارسی و پشتو، تعلّق و تفاوت حوزه‌های انسانیِ گویندگان خود را بیان می‌کند که در این پروسه، تعارض قومی نقش مهمّی در ایجاد حساسیت‌های زبانی ایفا کرده است. حساسیت‌های زبانی، به‌دلیل دفاع از هویت قومی و احساس قوم‌مداری، تبدیل به معیاری برای روابط بین پیروان و وابستگان قومی شده و نقش یک فاکتور فرهنگی ـ اجتماعی را در تعامل ملّی بر عهده گرفته است. درنتیجه تا وقتی در افغانستان «هزاره»، هزاره، «پشتون»، پشتون، «ازبک»، ازبک و «تاجیک» تاجیک باشد و تاز مانی که فارس و پشتون به منازعات‌شان ادامه دهند، هویت ملّی معنای محصّلی نخواهد داشت. آن‌چه اکنون در افغانستان واقعیت دارد، هویت‌های قومیِ مختلف است. هویت ملّی، زمانی شکل می‌گیرد که هویت‌های مختلف قومی در هویت واحد و جامعی با سرزمین، تاریخ و فرهنگ مشترک، ادغام شوند؛ به‌گونه‌ای که احساس تعلّق به این هویت‌های فروملّی در حدّی کاهش یابد که همه‌ی اقوام، پیش از آن‌که خود را متعلّق به قوم خاص بدانند، افغانی یا افغانستانی به‌شمار آورند و با این عنوان، با هم‌دیگر رابطه برقرار کرده و در مقابل یکدیگر، احساس تعهّد و تکلیف نمایند. منابع: 1. واعظی، حمزه (1381)؛ افغانستان و سازه‌های ناقص هویت ملّی؛ تهران: محمدابراهیم شریعتی افغانستانی، چاپ اول. 2. جمعی از پژوهشگران (1381)؛ افغانستان و نظام سیاسی آینده؛ ویرایش، تلخیص و تنظیم: عبدالمجید ناصری داوودی؛ قم: انتشارات زلال کوثر. 3. دای‌فولادی (1377)؛ افغانستان: قلمرو استبداد؛ [بی‌جا] : نشر فدراسیون آزاد ملّی، چاپ اول.

مطالب بیشتری در این بخش