_25467.jpeg)
_25467.jpeg)
راهکارهای حل مشکلات اجتماعی در افغانستان (قسمت دوم)
راهکارهای حل مشکلات اجتماعی در افغانستان (قسمت دوم)
3. گسترش عدالت اجتماعی
تعصّب قومی، نژادی، مذهبی و...، موجب تبعیض و تبعیض باعث تشدید تعصّب و این دو، زمینهی درگیریها و جنگهای قومی، نژادی و مذهبی را فراهم میسازد و بر عکس. برای رهایی از این دور ِ باطل، باید عدالت اجتماعی را در جامعه گسترش داد و زمینهی تعصّب و تبعیض را از میان برداشت تا همهی اعضای جامعه بدون در نظر داشت تعلّق قومی و مذهبی از تمام مزایای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برخوردار گردند و هیچ فرد شایستهای به خاطر تعلّق داشتن به قوم، نژاد و مذهب خاصی از فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و احراز پُستهای حکومتی محروم نگردد. عدالت اجتماعی زمانی محقق میشود که تمام اقوام و قبایل و ملّیتهای ساکن در افغانستان از حقوق شهروندیِ عادلانه و مساوی برخوردار باشند و از امکانات کشور که متعلّق به تمام ملّت است، همه استفاده نمایند. دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به روی فرزندان تمام اقوام و ملّیتها باز باشد. نقش افراد، صرف نظر از اینکه به چه قومی یا چه مذهبی تعلّق دارند، بر اساس شایستگی، لیاقت و تخصص آنها تعریف شود. تنها در این صورت است که ثبات در جامعه حکمفرما خواهد شد و همهی افراد در جهت ترقی و اعتلای کشور، تلاش خواهند کرد. بهعبارت دیگر، مقتضای عدالت اجتماعی این است که امکانات اجتماعی از قبیل امکان ادامهی زندگی، حفظ سلامتی، حق تحصیل و کسب قدرت، در اختیار همهی افراد جامعه قرار بگیرد و به افراد تمام اقوام ساکن در افغانستان، فرصت برابر داده شود تا بتوانند به زندگی مقبولی دست یابند. از قوممداری، انحصارگرایی، ظلم و تعدّی به حقوق دیگران که فرصت برابر را از دست افراد میگیرد، بهشدت پرهیز گردد؛ زیرا توزیع مناسب امکانات زندگی و دارا بودن فرصت برابر، حق مسلّم هر فرد از افراد جامعه است که اندیشهی عدالت اجتماعی تضمینکنندهی آن است. نباید فراموش کرد که جامعهی انسانی از پیوندهایی متنوع برخوردار است که در این میان، پیوند اخوّت دینی از استوارترین آنها محسوب میشود تا آنجا که قرآن کریم اخوّت ایمانی را سرآمد همهی پیوندها و مایهی حیات جامعهی اسلامی دانسته است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات: 10)؛ این آیه بیان میکند که مؤمنان، پیش از آنکه در زندگی اجتماعی خود از پیوندهای قومی و قبیلهای، برخوردار باشند از رابطهای ویژه و پیوند عمیقی به نام «اخوّت دینی» برخوردارند که بر پایهی ایمان استوار شده و بر هر پیوند دیگری مقدم است. تبلیغ، تحکیم و فرهنگسازی این اصل، در رعایت عدالت اجتماعی و مهیّاسازی فرصتهای برابر، برای همهی اقوام و در نتیجه، برای مهار کردن منازعات قومی و اجتماعی، نقش مهمی دارد. امام علی، عدالت اجتماعی و توزیع عادلانهی امکانات را حق مردم و وظیفهی حکومت اسلامی معرفی کرده است: «ای مردم مرا بر شما حقی و شما را بر من حقی واجب شده است، حق شما بر من این است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را تعلیم و آموزش دهم تا بیسواد و نادان نمانید، شما را باید درست تربیت کنم تا راه و رسم زندگی کردن را بدانید».
4. مشارکت سیاسی در کشور چند قومی افغانستان، در صورتی که توزیع قدرت بر اساس شعاع وجودی و میزان نفوذ اقوام صورت گیرد، مشارکت سیاسی بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت؛ زیرا اقوام مختلف، نقش خود را در قدرت و مراکز تصمیمگیری درک خواهند کرد. بنابراین، مقتضای مشارکت سیاسی این است که راههای نفوذ و مشارکت برای همهی اقوام و قبایل افغانستان باز باشد، احزاب و گروههای اجتماعی و قومی دارای حقوق و فرصتهای برابر باشند. در سایهی مشارکت سیاسی و برقراری حکومت فراگیر ملّی، رضایت احزاب سیاسی و گروههای قومی و مذهبی تا حد مطلوبی تأمین میشود. کارویژهی مهم و اساسیِ مشارکت سیاسی این است که نزاع و درگیریهای قومی و مذهبی برای تصاحب مناصب سیاسی و اجتماعی کاهش مییابد و خشونتهای سیاسی و منازعات قومی به حداقل میرسد؛ زیرا در این صورت، هیچیک از اقوام ساکن در افغانستان، احساس غبن و حقارت نمیکنند؛ بلکه همهی اقوام، خود را در حاکمیت سیاسی کشور، شریک میدانند و برای حمایت و تقویت آن تلاش میکنند. بعد از سقوط حاکمیت استبدادی و جاهلانهی طالبان و روی کار آمدن نظام سیاسی جدید در افغانستان که بر اساس توافقنامهی کنفرانس بُن بهوجود آمده بود، مشارکت سیاسی اقوام تا حدودی تأمین گردید، بر پایهی موافقتنامهی بُن، وزارتخانهها بین اقوام ساکن در افغانستان بهویژه چهار قوم بزرگ (پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک)، بر اساس تناسب نفوذ و جمعیت اقوام، تقسیم گردید و همهی اقوامِ ساکن در افغانستان، احساس میکردند که در حاکمیت سیاسی کشور سهیم هستند؛ امّا اندکاندک بهوسیلهی نفوذ پشتونگراهای افراطی بهویژه حزب «افغانملّت» در بدنهی حکومت افغانستان و حذف و برکناریِ تدریجی افراد متعلّق به اقوام غیرپشتون از مناصب دولتی و حکومتی و پشتونیزه کردن نظام سیاسی، این روند دچار چالش میگردد؛ بهگونهای که اگر این پروژه ادامه یابد، در آیندهی نه چندان دور، بار دیگر درگیری و منازعات قومی در افغانستان، آغاز خواهد شد. منبع: 1. توسلی غرجستانی، محمد (1390)؛ نقش توسعهی روستایی در اقتصاد افغانستان؛ قم: اندیشهسازان هدایت 2. جمعی از پژوهشگران (1381)؛ افغانستان و نظام سیاسی آینده؛ ویرایش، تلخیص و تنظیم: عبدالمجید ناصری داوودی؛ قم: انتشارات زلال کوثر. 3. واعظی، حمزه (1381)؛ افغانستان و سازههای ناقص هویت ملّی؛ تهران: محمدابراهیم شریعتی افغانستانی، چاپ اول.