محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

کویته‌ی پاکستان و دورنمای روشن آینده‌ی هزاره‌ها؛ راه‌حل‌ها ـ مجله‌ی اورال کویته‌ی پاکستان و دورنمای روشن آینده‌ی هزاره‌ها؛ راه‌حل‌ها ـ مجله‌ی اورال

کویته‌ی پاکستان و دورنمای روشن آینده‌ی هزاره‌ها؛ راه‌حل‌ها ـ مجله‌ی اورال

در بخش نخست که به چالش‌های زندگی هزاره‌ها در کویته‌ی پاکستان اشاره شد، در این بخش نظر به مطالعه‌ی ضمنی که نگارنده از کویته و زندگی هزاره‌ها انجام داده‌است، به امکان‌هایی از دل بحران‌های موجود اشاره می‌کند که به باور نگارنده می‌توان از آن به عنوان راه‌حل ضمنی استفاده کرد و یا هم‌چنان تاکید می‌شود که ارایه‌ی راه‌‎حل برای بیرون‌رفت از وضعیت ناروشن زندگی در یک جامعه‌ی نزدیک به یک‌میلیونی، کار یک‌ یا چند یادداشت نیست و در این زمینه تحقیقات دقیق‎‌تری لازم است؛ اما توقع می‌رود که این یادداشت‌ها بتواند، درنگی بر وضعیت موجود و خالق حساسیت مثبت نسبت به جامعه‌ای در حال گذار از یک نسل به نسل دیگر شود.

هزاره‌های کویته‌ی پاکستان، با توجه به یک‌نواخت شدن روال زندگی شان می‌توانند بر چند اصل مهم و حیاتی به صورت اساسی و دقیق درنگ کنند. درنگ بر این اصل‌ها می‌تواند بنیاد زندگی برای هزاره‌های کویته را به صورت خاص و تمامی هزاره‌ها را به طور عام تحت شعاع قرار دهد.

فرهنگ و آموزش، اقتصاد و سیاست اساسی‌ترین پایه‌های زندگی باوقار برای هر جامعه‌ای‌ست. رنجی که بر هزاره‌های کویته به صورت خاص و تمامی هزاره‌ها به صورت عام وارد است، از فقدان همین موردهاست. اینک به اصل‌هایی‌که به عنوان راه‌حل در اینجا فهرست شده‌است، به تفصیل اشاره می‎‌شود. امید است هم‌چنان بتوانیم موردهای انتقادی بیشتری از دل این یادداشت بیرون بدهیم و زمینه‌ای برای کنکاش و جست‌وجوی راه‌حل اساسی بسازیم.

اگر کل فرهنگ هزاره‌ها، طرز لباس پوشیدن، نواختن موسیقی آن هم باریتم خاص با دمبوره و لهجه‌ی منحصر به هزاره‌ها باشد، باید باور کنیم که هزاره‌ها ارزشی بزرگی به نام فرهنگ ندارند. درست است که شیوه‌ی لباس پوشیدن، موسیقی مخصوص و یا هم زبان/لهجه‎ی مخصوص نشان بارز فرهنگ جامعه‌هاست؛ اما همه‌ی ارزش‌های فرهنگی را نمایان نمی‌کند. موردهایی که به صورت عیان به نمایش گذاشته می‌شود، صورت ظاهری فرهنگ‌هاست؛ اما معنایی که از دل آن بیرون داده می‌شود، مهم و باارزش است. به طور نمونه، هزاره‌ها با پوشیدن لباس مخصوص می‌خواهند چه را ثابت کنند؟ یا آوازخوانان هزاره با نواختن دمبوره با آهنگ خاص هزارگی به چه اندازه توانسته‌اند، موسیقی در سطح منطقه و یا هم علمی تولید کنند؟ پشت‌وانه‎‌ی عملی و تاریخی زبان/ لهجه‌ی هزارگی چیست؟ مفاخر تاریخی هزاره‌ها کی‌ها هستند؟ ممکن در این فهرست اسم چندین اثر هنری و یا هم چندین سیاست‌مدار و بزرگ قومی هزاره‎ها بیاید؛ اما همین‌ها هم به ترتیب علمی و با پرستیج معیاری در فهرست جا نمی‌گیرند. تقصیر هم از کسی نیست و نباید کسی را متهم به کم‌کاری و یا هم بی‌توجهی بکنیم. باید به دنبال معیاری و معتبر کردن هنر و با پرستیج نشان دادن مفاخر تاریخی خود بعد از این به صورت دقیق و حساس باشیم.

برای وضاحت مساله اسم چند فرد بزرگ در تاریخ هزاره‌ها را می‌آوریم و با خود به صورت فردی می‌سنجیم که نگاه شخصی ما، سپس نگاه جاافتاده در جامعه‌ی هزاره‌ نسبت به آنها چگونه است: حسین‌علی یوسفی، قاضی محمدعیسی، یزدان‌علی خان، حاجی ناصرعلی، سردار محمدعیسا خان، سردار محمداسحاق خان، جنرال موسا خان، سردار نثارعلی هزاره، سردار سعادت‌علی هزاره، سردار محمدآصف، مارشال شربت‌علی چنگیزی، مارشال شوکت‌علی حیدری، میجرنادرعلی، ماستر محمد حیدری و... در پاکستان. فیض محمدکاتب هزاره، عبدالخالق هزاره، سلطان‌علی کشتمند، بابه مزاری، بصیراحمد دولت‌آبادی، محمدمحقق، محمدکریم خلیلی، علی امیری، عبدالعدل دای‌فولادی، جواد سلطانی، شکردخت جعفری، طاهر شاران، جواد خاوری، پهلوان ابراهیم، روح‌الله نیکپا، حسین‌بخش صفری و... در افغانستان. این‌ها شماری از چهره‌های برجسته تاریخ و حال هزاره‌ها در پاکستان و افغانستان‌اند. ممکن شماری از این اسم‌ها را تاکنون نشنیده‌باشیم؛ اما آنانی که می‌شناسیم، چه ارتباطی می‌توانیم با آنها برقررا کنیم/داشته‌باشیم؟ مشخص کردن رابطه با این اسم‌ها، خواه مثبت، خواه منفی یکی از راه‌هایی‌ست که می‌توانیم نسبت به شخص خود و یا قوم خود حساسیت لازم را داشته‌باشیم. جدا از این مورد، این اسم‌ها، آدرس‌های سیاسی و فرهنگی گذشته و حال هزاره‌هااند. با خود بسنجیم که آنها چه اندازه توانستند، برای هزاره‌ها مفید و یا هم نماینده‌های شایسته‌ی هزاره‌ها بوده‌اند/ هستند.

برای هزاره‌های سراسر جهان در کل، برای هزاره‌های کویته به صورت خاص، ورزش و فعالیت‌های فرهنگی یکی از شاخصه‌های بروز و نمود آنان در میان جامعه‌ی چندزبانی و چندفرهنگی پاکستان است. هزاره‌ها که هم در افغانستان و هم در پاکستان استعداد خود در بخش ورزش را ثابت کرده‌اند، باید پرسیده شود که در کدام رشته‌های ورزشی؟ آیا هزاره‌ها صرف در ورزش‌های رزمی در میدان‌های مسابقه می‌درخشند، یا نسبت به ورزش‌های مرسوم در جامعه‌ی پاکستان هم‌چنان دست بالایی دارند؟ به طور نمونه چند جوان هزاره در ورزش جهانی کریکت که در پاکستان طرف‌داران زیادی دارد، ستاره‌اند؟ این‌که هزاره‌ها در ورزش‌های رزمی نسبت به حریفان بومی پاکستان قوی‌اند، دلیلی بر ستاره بودن در ورزشِ هزاره‌ها نیست. هزاره‌ها باید بر علاوه‌ی ورزش‌های رزمی به دنبال ورزش‌های معتبر جهانی نیز باشند. کریکت یکی از آن ورزش‌هایی‌ست که هزاره‌های پاکستان زمینه‌ی بالندگی در آن را دارند. این ورزش باید از جامعه‌ی قبیلوی در افغانستان و پاکستان بیرون شود و از آن به عنوان یکی از راه‌های ادغام در جامعه‌های چندفرهنگی و چندزبانی افغانستان و پاکستان استفاده شود.

موسیقی هزارگی هم‌چنان یکی از نقطه‌های قوت هزاره‌ها در پاکستان، افغانستان و سراسر جهان است. بومی بودن دمبوره و خالص بودن آن باید حفظ و هم‌چنان از نگاه علم موسیقی مرتب شود. محلی خوانی به لهجه‌ی هزارگی باید معیاری شود. شعرهای مناسب و با پرستیج تاریخی هزاره‌ها سروده و سپس خوانده شود در آن باید از شکوه تاریخی، نگاه حساس و باریک به عشق، تشویق جوانان به هنر و علم، بالندگی هنرمندان هزاره در کلاس جهانی و... باید مطرح باشد. تا کنون در تاریخ موسیقی هزاره‌ها یک هنرمند کلاس جهانی نداریم، صرف یک نفر که آن‌هم با بی‌دادگری‌های همیشگی از آدرس دمبوره‌ی هزارگی مبارزه می‌کند؛ اما نباید تنها بماند: داوودسرخوش! جامعه‌ی هزاره استعداد داوود سرخوش‌های زیادی دارد و باید برای پررنگ کردن موسیقی هزارگی از خواندن شعرهای فی‌البداهه دوری کنند و در راستای موسیقی تعلیم ببینند و در فیگور هنرمندان معتبر و کلاس جهانی باید ظهور کنند. کم نیستند جوانانی که از آدرس موسیقی هزارگی به نان و نوایی رسیده‌اند؛ اما برای مطرح کردن موسیقی هزارگی تا چه اندازه کوشیده‌اند و در راستای علمی کردن و معروف کردن آن در جهان تا چه اندازه ریاضت کشیده‌اند؟
آموزش یکی از نقطه‌های قوت هزاره‌هاست. این‌که استعداد این مردم در انعطاف‌پذیری بالاست، باید از آن به معنای واقعی کلمه استفاده‌ی بهینه شود. هزاره‌ها باید دنبال زبان‌های معتبر جهانی باشند و در پی آن با مردم‌های بومی پاکستان، افغانستان و سراسر جهان که گذشته‌ و حال مشترک دارند، باشند. پشتون‌ها و یا بلوچ‌های پاکستان، منبع خوبی برای یادگیری زبان و فرهنگ جامعه‌ی چندین فرهنگی و چندین زبانه به خصوص برای هزاره‌های کویته است. هزاره‌ها باید راه‌های تعامل با آنان را پیدا کنند و برای شان تفهیم کنند که بودن در کنار آنان، محدودیت نمی‌آورد، بل زمینه‌ی پیشرفت جامعه‌ی هزاره و اقوام دیگر را به فراهم می‌کند.

هزاره‌ها باید زبان انگلیسی را به صورت علمی یاد بگیرند و در پی منابع معتبر تاریخی باشند. نگارنده حتم دارد که بیشترین منبع در مورد هزاره‌ها در سراسر جهان به زبان انگلیسی موجود است، بنابراین برای جمع‌آوری تاریخ، نیاز است که به زبان انگلیسی تمامی هزاره‌ها به صورت کل و هزاره‌های کویته به صورت خاص باشند. در کویته‌ی پاکستان زمینه‌ی رشد مرکزهای آموزش زبان بسیار بالاست. کافی‌ست که صاحب‌امتیازان مرکزهای آموزشی به دنبال ثبت کردن آن در اداره‌ی آموزش و پرورش حکومت ایالتی بلوچستان باشند. هم‌چنان در کنار آموزش علمی زبان انگلیسی، جوانان کویته باید به دنبال آموزش ساختاری دنیای تکنولوژی باشند. آشنایی با نرم‌افزار و سخت‌افزار در دنیای تکنولوژی یکی از ضروریت‌های اساسی جامعه‌ی هزاره‌ها در سراسر جهان به صورت عام و جوانان کویته به صورت خاص است. جامعه‌ی پاکستان زمینه‎ی آموزش حرفه‌‎ای تکنولوژی را می‌تواند برای هزاره‌ها مهیا کند. هزاره‌ها باید آن را کشف کنند و از آن بهره‌مند شوند.

اقتصاد پایه‌ی اصلی استحکام یک جامعه و یک مردم است؛ به خصوص وقتی آن مردم از نگاه فرهنگی و زبانی با جامعه‌ی میزبان تفاوت داشته باشند. هزاره‌ها در حال حاضر با استفاده از تشبث‌های کوچک که در بازار مری‌آباد و هزاره‌تاون دارند، می‌توانند چرخه‌ی زندگی خانواده‌ی شان را در حرکت نگاه کنند؛ اما درامدی که از درک این کارها به دست می‌آورند، برای ایجاد تشبث‎های کلان در بازار کافی نیست. از سویی چون رقم زیاد مردان کویته خارج از پاکستان به سر می‌برند و می‌توانند به مقیاس ارزش پولی پاکستان، درامد خوبی داشته‌باشند، باید مصرف‌های بی‌جا در خانواده‌های شان را کنترول کنند و جلو خرید اشیایی را که ضرورت نیست بگیرند. باید آنها برای خانواده‌های‌شان تفهیم کنند که ارزش پول در حال حاضر بیش از هر چیزی برای ساختن یک آینده‌ی باثبات و معتبر مهم است؛ زیرا به واسطه‌ی پول می‌توان به آموزش معتبر و به‌روز مجهز شد و با استفاده از آن در آینده زندگی روشن و عاری از ترس و تحقیر داشت. آنان باید به فرزندان شان بفهمانند که اهمیت داشتن یک تلفن هوشمند به اندازه‌ی فراگیری زبان انگلیسی و مهارت کمپیوتر در حال حاضر بالا نیست. اگر فرزندان‌شان را با اهدای چنین اشیایی قیمتی و بالاتر از ظرفیت استفاده‌ی آن تشویق کنند، نباید فراموش کنند که خلق انتظار بیش از حد هم ممکن است، چالش‌های بزرگی در آینده برای فرزندان شان به وجود آورد. بنابراین روان‌شناسی در خانواده باید از نو تعریف و برنامه‌های جدید برای نسل بعدی چیده شود. وقتی نگاه به آینده تغییر کرد و مردم به ساختن آینده‌ی روشن ترغیب شد، خودبه‌خود جای دست‌گاه‌های بازی‌های انترنتی را کتاب‌خانه‌های شخصی در اتاق‌های نوجوانان می‌گیرد.

وقتی آموزش، فرهنگ و اقتصاد در جامعه تکامل پیدا کند، خودبه‌خود زمینه‌ی پرورش سیاست‌مداران بااستعداد و خلاق فراهم می‌شود و یا هم برعکس وقتی سیاست‌مداران بادرک و بادانش در جامعه وجود داشته باشند، مردم به سوی آموزش خلاق و فرهنگ پیش‌رفته رهنمون می‌شوند. هزاره‌های پاکستان، هم‌چنان مانند هزاره‌های افغانستان از نداشتن سیاست‌مداران کارکشته و نماینده‌های دل‌سوز رنج می‌برند. در وضعیت فرهنگی و اقتصادی که جامعه‌ی هزاره در پاکستان و افغانستان با آن روبه‌رواند، سیاست شان بر منبای نیاز شخصی استوار است، یعنی به گفته‌ی محمدمحقق (اشاره به توجیه رفتن محمد محقق به عنوان مشاور سیاسی و امنیتی در کنار اشرف‌غنی، هم‌زمان با آمد آمد طالبان در افغانستان)، اکثر سیاست‌مداران هزاره به خاطر پوره کردن مصرف خانواده‌های شان به سیاست و یا هم به جریان‌های مخالف با ارزش‌های هزاره‌ها می‌پیوندند/پیوسته اند. چنین وضعیتی تنها از نداشتن اقتصاد کامل و زیربنای اقتصادی در جامعه اتفاق می‌افتد.

هزاره‌ها باید سیاست‌مداران کارکشته، صادق و خستگی‌ناپذیر داشته باشند تا بتوانند برای نزدیک کردن هزاره‌ها با اقوام دیگر، دولت‌ها و موسسه‌های معتبر بین‌المللی لابی کنند. هزاره‌ها باید بنیاد زندگی شان در آینده را بر رفتار دوستانه با ملت‌ها و دولت‌های دیگر، استوار کنند. این مورد در کویته مانند افغانستان برای هزاره‌ها مهم و حیاتی می‌نماید. هزاره‌های کویته باوجود فشارهای گوناگون در سال‌های اخیر همانند افغانستان، از سوی جریان‌های تندرو، باید بیش از هر زمانی می‌توانستند جریان‌های حقوق بشری و دولت‌های حامی حقوق بشر را برای دادخواهی با هزاره‌های در معرض نسل‌کشی، تعصب و بدرفتاری هم‌گام کنند و جنایت‌های وارد شده به هزاره‌ها را به گوش جهانیان برسانند؛ اما چون لابی‌گران قوی و کارکشته ندارند/نداشتند، نتوانستند جنایت‌هایی‌که در حق هزاره‌ها اتفاق افتاد/می‌افتد، به گوش جهانیان مخابره کنند و حمایت کشورهای حامی حقوق بشر را به صورت همه‌جانبه به دست آورند. 

مطالب بیشتری در این بخش