_51492.jpeg)
_51492.jpeg)
مردم قربانی بیتدبیری و بیمسوولیتی حاکمان؛ بیکاری، فقر و تنگدستی بیداد میکنند ـ مجلهی اورال
با دگرگون شدن اوضاع سیاسی و تغییر نظام در افغانستان، باشندگان کشور با سردرگمی و سرنوشت مبهم روبرو هستند و منتظر اند گروه طالبان که قدرت را بهدست گرفتهاند چه برنامه دارند و چه میکنند.
حکومت فاسد قبلی، اعتماد و باور خود را به عنوان یک حکومت دارای اعتبار، از دست داده بود و آشفتگیهای نظام در درون ارگانهای دولتی، باعث خستگی و دلسردی مردم از ادامهی حکومت قبلی شده بود. عدم اعتماد ملت بر دولت پیشین فرصت نسبتا مناسب برای گروه طالبان داد و اینگروه نیز از این فرصت استفادهی درست کرد و اعتماد برخی از توابع کشور را بدست آورد. وعده و نوید گروه طالبان در روزهای نخست شهروندان کشور را اندکی امیدوار کرده بود که "مجاهدین" با رویکرد جدید و مدرن وارد سیاست و قدرت میشوند و باورها براین استوار بود که گذر بیست سال، گروه طالبان را همگام با تحولات بهروزسازی کرده و آنها به هیچ عنوان طالبان بیست سال قبل نیستند. هماکنون که چندماه از حکومت سرپرست این گروه میگذرد، مردم از اوضاع نابهسامان کشور به ستوه آمدهاند و معتقد هستند که طالبان نیز با سرنوشت ملت بازی میکنند و میگویند که بازی با سرنوشت بیشتر از سیمیلیون انسان، کار بسا ناپسند و مایهی شرمساری تاریخ خواهد بود. از هر زاویه و هر جهت که مورد کاووش قرار بدهیم، ملت در اوضاع ناخوشایند و غیر قابل تحمل قرار گرفته است.
اوضاع نابهسامان اقتصادی و نبود کار، از عمدهترین مشکلات است که در حال حاضر روی شانههای مردم سنگینی میکند. درحال حاضر آمار درآمد بسیاری از خانوادههای معمولی، به صفر کاهش یافته و در مقابل، بهای اجناس و مواد مورد نیاز، افزایش چشمگیری یافته است. تفاوت بین عاید و مصرف خانوادهها، باعث سعود آمار فقر و گسترش تنگدستی مردم شده است. این در حالی است که مردم بارها از طریق رسانهها صدای خود را بلند کردهاند تا مسؤلین حکومت به مشکلات آنها رسیدگی کنند اما، در واقع بحران این فاجعه بزرگتر از توان گروه طالبان به نظر میرسد و آنها به اتکای خودی قدرت کنترول این وضعیت را ندارند. از سویی دیگر گروه طالبان، افراطیت و در عین حال مفکورهی کاذب خودکفایی را در ذهن خود پرورش میدهند. وعده و حرفهای عملیناشدهی طالبان نتیجهی همین تخیلات خودکفایی آنها میباشد که تصور برآن دارند تا از طریق عایدات ملی و داخلی کشور، اقتصاد را بهبود بخشند. همچنان با وعدهی حل مشکلات، مردم را نیز با اتکا به درآمدهای داخلی امیدوار کردهاند. قرار گزارش رسانههای کشور به نقل از منابع طالبان، در سایر ولایات عشر جمعآوری شده را بین نیازمندان و خانوادههای بیسرپرست و بدسرپرست کمک توزیع کردهاند. اما واقعیت این؟موضوع را نمیتوان به سادگی تایید کرد. این درحالیست که سازمان ملل متحد اعلام کرده است که پس از سرنگون شدن حکومت جمهوری تا اکنون، مبلغ هفت میلیون دالر را برای مساعدت به نیازمندان افغانستان پرداخت کرده است. سوال اینجاست که تا چه وقت نیازمندیهای باشندگان کشور با اهدای کمکها حل شود؟ چرا گروه طالبان مشکلات مردم را اساسی حل نمیکند و میخواهد با توزیع امداد مردم زندگی خود را به بخور و نمیر بگذراند؟ طالبان سرنوشت ملت را به کجا خواهند کشید؟ این پرسشهای اساسی و برعلاوه چند پرسش فرعی دیگر را با محبالله رادمهر، آگاه مسایل سیاسی و استاد دانشگاه شریک کردم تا پاسخ را از نظریات او مستفید شوم.
مجله اورال:
آقای رادمهر، همانقسم که ما همه روزه شاهد هستیم، مردم از هرگوشه و کنار این سرزمین صدای فقر و گرسنگی را بلند میکنند و اما، گروه طالبان قصد دارد تا با توزیع کمکها به شکایت مردم رسیدگی کنند. به نظر شما این اقدام طالبان تا چه سرحد میتواند راه حل برای مبارزه با فقر و بحران گرسنگی باشد؟
رادمهر:
این اقدام طالبان دقیقا فرار از حل مشکل است. آنها برای سرکوب کردن و فرونشاندن خشم گرسنگان، اقدام به این کار کردهاند. اگر چند این عملی بد نیست. تعاون و همکاری در شرایط دشوار کار بسا نیکو و با ارزش است اما، غرض از صحبتهای من این است که گروه طالبان راه اساسی را برای رفع این مشکل پیدا نکردهاند. توزیع کمکها تأثیر مؤقت دارد و توان تداوم بخشیدن این کمکها در نظام طالبان دیده نمیشود و همچنان کمکهای دایمی ازطرف سازمان ملل متحد و کشورهای جهان نیز ممکن به نظر نمیرسد. با قطع شدن کمکهای جهانی، این گروه قادر نیستند که تنها با اتکا به درآمدهای داخلی بالاخص جمعآوری عشر، به تمام نیازمندان رسیدگی کنند. گروه طالبان باید در جستجوی راه بهتری باشند تا بطور دایمی مشکلات نیازمندان کشور را رفع کنند. به اصطلاح عامیانه، طالبان باید به مردم ماهیگیری را بیاموزند نه اینکه ماهی بدهند.
مجله اورال:
عدهای از شهروندان به این باور هستند که اگر طالبان از کارهای خودخواستهیشان دست بکشند و همرنگ خواستههای مردم و کشورهای جهان عمل کنند، بحران فقر تا اندازهی کاهش خواهدیافت. آیا این درست است؟
رادمهر:
بلی، این درست است. دستکشیدن از خودخواستنهای گروه طالبان، میتواند تا اندازهی تأثیر داشته باشد زیرا، این عمل باعث میشود تا کشورافغانستان و حکومت طالبان از انزوا بیرون شود، کشورهای جهان طالبان را به رسمیت بشناسند و ارتباطات این گروه با جهان مستحکم شود. لذا گروه طالبان باید از بعضی خواستههای افراطی خود دستبکشند و طبق خواستههای جهان عمل کنند تا با استحکام بخشیدن روابط با کشورهای بیرونی، به هدف رونق بخشیدن اقتصاد کشور تلاش کنند. متاسفانه خوی سلطه طلبی گروه طالبان تأثیرات عمیقا منفی را روی روابط افغانستان با کشورهای جهان گذاشته است و آشکار است که درعصر امروزی این بیانات طالبان که(ما نیاز به هیچ کشور دیگری نداریم و خود ما میتوانیم به مشکلات خود رسیدگی کنیم.) ضربهی محکم بر ستون اقتصاد کشور است.
مجله اورال:
با چنین آشوپ و بینظمی که در کشورجریان دارد، سرنوشت ملت چه خواهد شد؟ از یکسو اوضاع روز به روز وخیمتر میشود، فقر و بیکاری افزایش مییابد و از سویی دیگر گروه طالبان که قدرت را بدست دارند، به خواستههای خود پافشاری میکنند و به خواستهای کشورهای جهان و سازمان ملل متحد، تن نمیدهند؟ ادامهی ثبات طالبان به خواستههایشان به کجا خواهد انجامید؟
رادمهر:
بدون تردید گروه طالبان سرنوشت میلیونها باشندهی کشور را به بازی گرفته و آسایش مردم را قربانی سلطه طلبی خودخواهانهی خویش کردهاند. دلیل مسدودیت روابط کشورها با افغانستان و عدم به رسمیت شناختن این گروه از سوی کشورهای جهان، همین ثبات طالبان به قوانین افراطیشان است که در نگاه جهان این قوانین برضد دموکراسی و حقوق بشر است. ناگفته نباید گذاشت که اگر این گروه از لجاجت خود دست نکشند و خود را همرنگ خواستههای جهان نسازند، به زودترین فرصت فاجعهی عظیم رخ خواهد داد که این بحران به هیچ وجه در سود افغانستان و گروه طالبان نیست. اتفاق فاجعهی انسانی، باعث نابودی نظام طالبان خواهد شد و انقلاب گرسنگان، وابستگان این گروه را نیست و نابود خواهند کرد. سرانجام باید گفت که سرنوشت ملت افغانستان بدست گروه از جاهلان قرار گرفته و درنتیجه ملت به سرنوشت سیاه و تلخ دچار میشوند.
مردم انتظار دارند که طالبان برای حل مشکلات اقتصادی مردم در کوتاه مدت و درازمدت برنامههای عملی داشته باشند تا از یک فاجعهی انسانی در کشور جلوگیری شود.