محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

پیشینه‌ی زندگی علامه فیض‌محمد کاتب هزاره از قلم «معلم میرحسین شاهو»، نواسه کاکای کاتب ـ مجله‌ی اورال پیشینه‌ی زندگی علامه فیض‌محمد کاتب هزاره از قلم «معلم میرحسین شاهو»، نواسه کاکای کاتب ـ مجله‌ی اورال

پیشینه‌ی زندگی علامه فیض‌محمد کاتب هزاره از قلم «معلم میرحسین شاهو»، نواسه کاکای کاتب ـ مجله‌ی اورال

شانزدهم جدی ۱۴۰۰، برابر است با هشتادونهمین سال درگذشت علامه فیض محمد کاتب هزاره مورخ نامدار و ملقب به پدر تاریخ افغانستان است. کاتب بزرگ نه تنها یک تاریخ‌نویس بی‌بدیل بلکه به عنوان یک سیاستمدار، روحانی، خطاط ماهر و مشروطه‌خواه نیز یاد شده است.

تا به حال نوشته‌ها و مقالات گونه‌گون در مورد زندگی، فعالیت‌ها و آثار این ابرمرد به رشته تحریر درآورده شده است اما کمتر کسی توانسته به اصل موضوع که به صورت بکر و بدون آرایش نوشتاری بیان گردد، دسترسی داشته باشد.

خوشبختانه گزارشگر مجله‌ی اورال در غزنی توانسته است از قلم مرحوم «معلم میرحسین شاهو» برادر مرحوم «علی بابا شاهو» که ساکن اصلی قریه گردن بخارای ناور است و با کاتب بزرگ قرابت خانوادگی دارد، به نوشته کوتاه و مختصر پیرامون مرحوم کاتب دست یابد. این نوشته که با دست‌‌خط معلم میرحسین شاهو تحریر گردیده در آن چنین آمده است:

«موضوع را از شرح زندگی پدرکلان ملا فیض محمد کاتب هزاره یاد آور می‌شوم که شخصی به‌نام خداداد فرزند الله‌داد در ولسوالی ناور ولایت غزنی از شاخه‌ی شاهو، طایفه محمد خواجه هزاره عرض اندام می‌نماید که درقریه گردن بخارا و قوریه ناهور زمینداری اجدادی داشت. او به حیث مرد سرشناس و مورد احترام در شاخه شاهو زندگی می‌کرد. در عصر وی مناسبات ملک‌الطوایفی در جامعه حاکم بود و مردم گرفتار اختلافات ذات‌البینی بودند. دراین ایام غلام حسین خان فرزند گلستان خان به‌حیث حاکم بلامنازع و کل اختیار در رأس طایفه محمد خواجه قرارداشت. خداداد پدربزرگ فیض محمد کاتب نیز از جمله سرکردگان و رئیس قوم خود بود و البته موافقان و مخالفانی نیز داشت. پس ازمرگ خداداد، پسرانش بنام سعید محمد و یارمحمد و سه دختر باقی ماندند. سعید محمد چون پسر بزرگ بود، در رأس خانواده قرار گرفت و چون با تهدید بعضی از مخالفان پدر خود مواجه بود، باکسب موافقت مادرخود، زادگاه خودرا ترک نموده عازم قره‌باغ غزنی شدند و در منطقه چنگلک قرباغ نزد غلام‌حسین خان پسر گلستان خان پناهنده شدند. غلام‌حسین خان او را در قریه زردسنگ قرباغ که یکی از قراء تحت تصرف خان بود جاه داد و به مرور زمان سعید محمد را به‌حیث وکیل مردم محمد خواجه تعیین و انتخاب می‌کند. سعید محمد با خواهر محمد افضل مسکونه قریه شاکی، از مردم محمد خواجه ازدواج می‌کند که دو پسر بنام‌های فیض محمد و شیرمحمد می‌باشد. درزمانی که فیض محمد و شیرمحمد به جوانی می‌رسند، مادرشان چشم از جهان می‌پوشد و پدرشان سعیدمحمد وکیل با دختری ازطایفه آهین محمد خواجه قرباغ ازدواج می‌کند. دختر کوچک ملا شیرمحمد را به عقد پسرش فیض محمد درمی‌آورد. ثمره‌ی ازدواج دوم سعید محمد وکیل چهار پسر بنام‌های دوست‌محمد، جان‌محمد، سلطان محمد و نورمحمد می‌باشند. و از ازدواج اول فیض محمد یک پسر به‌نام عبدالصمد و دختری به‌نام معصومه می‌باشد. در همین وقت جنگ و درگیری بین هزاره‌های چهاردسته قره‌باغ و اقوام فیضو خان یا «فیضو خو» رخ می‌دهد. ملا فیض محمد کاتب عازم ناهور گردیده و یک باب خانه‌ی نشیمن برای پدر خود در قریه گردن بخارا اعمار می‌نماید و در فصل خزان همان سال کوچ و عایله پدر را در گردن بخارای ناهور انتقال می‌دهد. چونکه از باب پدر و عایله خاطرجمع می‌شود، به ادامه‌ی تحصیل می‌پردازد. برای مدتی در ولسوالی اندر غزنی درس می‌خواند بعد عازم قندهار گردیده در نزد مولوی محمد سرور اسحاق‌زائی شامل درس می‌گردد. چون مولوی محمد سرور شخص عالم و سیاستمدار بوده که به همراه نصرالله خان برادر امیر حبیب‌الله خان در دفتر آن رئیس بوده که کاتب در چند جای از آثار خود وی را به‌حیث استاد خود یاد نموده و مدت دو یا سه سال نزد مذکور تحصیل نموده است. بعد ازآن عازم لاهور هند بریتانوی گردیده و برای مدت چند وقت درس خوانده که ازجمله به زبان‌های انگلیسی و اردو آشنایی پیدا میکند. بعد عازم کشور ایران گردیده و مدت چند سال در حوزه علمیه قم تحصیل نموده است. سپس از آن عازم کشور عراق گردیده و در حوزه علمیه نجف اشرف مشغول تحصیل می‌گردد که تمام مدت تحصیلاتش مدت ۲۰ بیست سال را دربر می‌گیرد. با پایان تحصیلات از طریق هند وقت، از راه جلال‌آباد وارد افغانستان می‌شود و درنتیجه با مولوی محمد سرور اسحاق‌زائی ملاقات می‌نماید و چون مولوی موصوف در مورد کاتب هزاره آشنایی کامل داشت، وی را به امیر حبیب‌الله خان معرفی می‌کند. در اول بحیث منشی یا کاتب حضور در دفتر خاص امیر مقرر می‌گردد و چون کاتب هزاره دارای سلیقه‌ی عالی و دستخط بسیارعالی بود، امیر حبیب‌الله خان موصوف را فرمان می‌دهد که تاریخ پادشاهان افغانستان را به رشته‌ی تحریر در آورد. کتاب معروف به‌نام سراج‌التواریخ و چند کتاب دیگر بنام‌های تحفته‌الحبیب، فیضی از فیوضات و امان الانشأ تحریر می‌کند که برخی ازین کتب چاپ گردیده و بعضی بدون طبع می‌باشد و فعلا در آرشف ملی موجود می‌باشند. ملا فیض محمد کاتب هزاره زمانی که در کابل مسکن می‌گیرد با دختری از بزرگان منطقه چنداول کابل به‌نام خان‌بابا خان ازدواج می‌کند که سه پسر بنام‌های علی‌محمد، ولی‌محمد و محمدمهدی ثمره‌ی آن است. از علی محمد دو پسر بنام‌های فدا محمد و حجاز احمد می‌باشد. از ولی محمد سه پسر بنام های غلام محمد، بشیر احمد و ادیب احمد است. و از محمد مهدی چهار پسر می‌باشد.»

مطالب بیشتری در این بخش